
ولورین: مسابقه کهکشانی

توی یه دنیا موازی
ولورین در حال خوردن مشروب بود که چند تا آدم کت شلواری پیشش اومدن گفتن شما انتخاب شدید
ولورین:چی
بزارید خودم معرفی کنم من جیکوب هستم رئیس تیم پیشتازان من میخواهم شما عضو تیم ما برای مسابقه کهکشانی باشید
ولورین:دنبال آدم اشتباه اومدین من وقت اینکار ندارم
جیکوب : آقا شما انتخاب شدید
ولورین :بچه برو دنبال بازیت
جیکوب :لوگان برای مست بودن نفهمیدی تماس مردان ایکس و به کمکشان نرفتند همشون مردن ما میتونیم کمکتان کنیم آقای لوگان
ولورین:شما از کجا میدونید و بعد چطور میخوای درستش کنید
جیکوب همون لحظه زد یکی از یارانش کشت و بعدش یک چیز دایره ای زرد رنگ داخل دهنش گذاشت همون لحظه دوبار مرده جون گرفت بلند شد
دیدی آقای لوگان ما میتونیم کمکت کنیم
ولورین:قبوله حالا باید چی کار کنم
جیکوب:هیچی فقط همینطور ایستاده بمون
که اون ها با یک تفنگ انتقال یافتند به محل مسابقه
جیکوب :اینم جایی که باید مسابقه بدی
ولورین :این ول کن چطور اومدین اینجا
جیکوب :با یه تفنگ از اونجا انتقال یافتیم اینجا
ولورین:حالا چه مسابقه ای هست باید قایم موشک بازی کنیم
جیکوب : نه آقای لوگان مبارزه تا حد مرگ
ولورین:چی تو به من نگفتی
جیکوب:مهم نیست آقای لوگان به هرحال شما الان عضو مسابقه هستید اگر بازی نکنید کشته میشید
ولورین:اگه من همشون نفله کنم از اون زرد ها بهم میدید
میخواین چند تا بکشم تا شما چند تا زنده کنید
جیکوب : نگران نباشید همه کسانی که میخواهید باهاشون مبارزه کنید افرادی هستند که حداقل ۱۰۰ادم بی گناه کشتند
مسابقه شروع شد راند اول ولورین در برابر داگی اوردکه
ولورین :تو گفتی حداقل ۱۰۰تا آدم بی گناه کشته
جیکوب :شاید کمی کمتر
مسابقه شروع شد
ولورین تو یه لحظه پنجه هاشو در آورد فرو کرد تو سر حریفش
ولورین چقدر راحت بو
حالا بریم مردان ایکس زنده کنیم
جیکوب: تازه شروع شده
رانده دوم ولورین در برابر هالک
ولورین:چی اون هالک ه ؟
جیکوب :نه هالک دنیا تو
مسابقه شروع
ولورین پنجه هاشو در آورد ک هالک پاش رو گرفت هی بر زمین می کوبید و ولورین گرفت جلوی پاهاش زد زمین و پرید هوا که به پره روش لحظه آخر ولورین جا خالی داد
ولورین: یا ریش های اودین
و پرید چنگال های خودشه کرد تو شون هالک
هالک فریاد بلندی زد جوری که انگار چیزیش نشده کله ولورین گرفت با یک دستش و با دست دیگر هی مشت میزد صورت ولورین پر خون شد
انگار نه انگار چنگال های ولورین تو شون هایش هستند
ولورین برای نجات خودش چنگال هایش ول کرد تا به زمین بیفتد و خودش به مردن زد
جیکوب : داری چیکار میکنی
هالک ولورین گرفت و دهنش باز کرد
ولورین :نههههه
و هالک ولورین خورد مردم تشویق کردن
جیکوب دستی بر سرش زد گفت احمق هم خودتو کشتی هم پولهای من
که هالک احساس عجیبی داشت
که دوتا چنگال ولورین از بدنش زد بیرون ولورین زنده بود و از داخل شکم هالک هی با پنجه این ور اون ور پاره میکرد و یک دفعه دوتا چنگال داخل قلب هالک کرد و اون کشت و دلش پاره کرد از اونجا بیرون اومد
جیکوب: آفرین آفرین فقط یکی دیگه مونده
ولورین:چی من همین الان هم انگار مردم
جیکوب : تو میتونی به خودت باور داشته باش
حریفت خودتی البته نه خودت خود موازی
ولی خیلی وحشی رفتارش مثل هالک میمونه
مسابقه شروع ولورین در برابر ولورین وحشی
ولورین:چرا همش من باید مبارزه کنم
جیکوب:قانون مبارزه این که برنده باید آنقدر مبارزه کنه تا تمام حریف ها بکشه شانس خوب تو فقط ۴شرکت کننده داریم
مسابقه شروع
ولورین وحشی سریع پرد رو ولورین و هی با چنگال هایش زخمیش میکرد و یک چنگال کرد تو یک دستش و دیگری تو دست دیگرش و هی با کله به سرش ضربه میزد که یک دفعه پرید هوا و چنگال هایش آماده کرد ولی این ولورین بود که چنگال هایش کرد تو بدن ولورین وحشی و اون پرت داد اون ور و با سرعت رفت سمتش و یک لگد محکم بهش زد
گفت دیگه تموم شد و چنگال هایش کرد تو چشماش ولورین وحشی رد داد با اینکه کور شده بود ولی همه چی نابود میکرد و به تماشا چیان آسیب میزد که ولورین پرید روش چنگال هایش کرد تو سرش و اون رو کشت
چند روز بعد
جیکوب : بهوش اومدی عجبی میگفتی گوسفندی گاوی شتری سر میبریدیم
ولورین :مزه پرونی بسه
جیکوب : ناسلامتی دو ماه بیهوش بودی
ولورین: دوماه
جیکوب:آره
ولورین:حالا دیگه مهم نیست
اون زرد ها رو رد کن
جیکوب: اونا واقعی نبودن
اون آدم جلیغه داشت
ولورین: چی میگی تو من گول زدی
جیکوب :میتونم درستش کنم
و با تفنگ اون فرستاد به دنیا ما
ولورین:ای. من چقدر از این تفنگ بدم میاد
مرد آهنی: ولورین ؟؟؟؟