
هالک در ماه

داستان از آنجایی شروع میشود که بروس بنر وقتی از خواب پا میشه یک دفه میبینه که داخل ماه هست
بروس:آه ای اینجا کجاست ماه؟؟؟؟
که چندتا سرباز فضایی میبینه که نیزه هایشان را به طرفش گرفتند
بروس بنر:ها شما کی هستید این چی گردن من حالا دیگه مهم نیست چون قراره له بشید
بروس میخواست تبدیل به هالک بشه که بدنش سبز شد ولی اتفاقی نیفتاد و دوباره به حالت عادی در اومد
سرباز فضایی:هاها چی شد هیولا بخاطر این قلاده نمیتونی تبدیل به اون سبزک بد ریخت بشی
و کلید قلاده جلوش تکون میداد
بروس بنر: از جون من چی میخوای
سرباز فضایی:من نه یکی دیگه و با نیزه به سر بروس ضربه زد و بهوشش کرد
سرباز های فضایی که معلوم نبود از کجا آمدن بروس به قصری خیلی بزرگی که ازش مواد مذاب میچکید بردن
بیدار شو نفله گفتم بیدار شو
سرباز فضایی: به رئیس نگاه کن
رئیس شون :هالک تو آسمون ها دنبالت میگشتم تو ماه پیدات کردم
مثلاً میخواست ضربالمثل بگه
بروس بنر:تو دیگه کی
رئیس شون به من میگن بتمنی دل نمیدم سر سری
ببخشید ادامه میدهیم
رئیس شون به من میگن هالک نایت
از جون من چی میخوای هالک نایت وپسر نمیدونستم بجز خودم هالک دیگه ای هم وجود داره و چطوری من اینجا اوردی
هالک نایت:من از یک جهان موازی دیگه اومدم تا همه هالک ها را بکشم و تنها و قویترین هالک بشم
و با پا بروس بنر پرت داد چند متر اون ور تر
هالک نایت:حالا هالک بعدی بیارید
سرباز فضایی: قربان فکر نمیکنید دوتا هالک خیلی قوی هستند و هالکی که میخواهیم بیاریم مایسترو هست
هالک نایت:هر چی من میگم فقط میگی چشم و تمام
سرباز فضایی:چشم قربان
وبا دستگاهی که از جهان خودشان آورده بودند مایسترو به ماه آوردند
سرباز فضایی: ها چرا این بیهوش نشده 😰😰
مایسترو تک تک سرباز های فضایی کشت یا پرت کرد
در همین موقع بروس زرنگی کرد و کلید از بدن بی جان شهید گمنام سرباز فضایی بیرون کشید
هالک نایت مشتی بر صورت مایسترو زد و اون رو به ستونی زد و شکست
و هالک وارد میشود که به هالک نایت مشت بزن ولی گلویش را میگیرد و آن را پرت میکند
هالک نایت شمشیرش را درآورد
به سلامتی شوالیه هست انتظار داری شمشیر نداشته باشد
و به دل مایسترو ضربه ای با شمشیر زد
هالک بر پشت هالک نایت پرید و ایندفعه این هالک است که هالک نایت پرت میکند
و دستش را دراز میکند تا مایسترو بلند کنه و معلوم هست میخوان همکاری کنند
هالک حمله میکند ولی هالک نایت او را زمین میزند
و زمان را برای مایسترو فراهم کرد تا پای هالک نایت بگیره و یکی یکی به ستون های قصر بزنه بشکنه
قصر داشت فرو می ریخت و تکه های دیوار و سقف بر روی سر سرباز های فضایی میریخت
و هالک بر روی هالک نایت پرید و او را به رگبار مشت انداخت
که هالک نایت گفت تازه شروع شده و با چشمان لیزری هالک را پرت داد
حاجی مگه سوپر منه
و همین تور مایسترو هم پرت کرد به طرف مایسترو رفت وبا لیزر آسیب بدی بهش زد
و به سمت هالک رفت وقتی میخواست هالک بزنه سنگ بزرگی ب سرش خورد و همینطور سنگ های دیگری هم بهش برخورد کردند طوری که انگار زیرش دفن شده بود
هالک داشت از قصر فرار میکرد که چشمش به مایسترو خورد و برگش و بهش کمک کرد که باهم از آنجا بروند که لحظه آخر مایسترو هالک پرت کرد زیر آوار
ای خیانت کار کثیف
وگفت مگه فکر کردی ما باهم دوست هستیم و رفت
مدتی بعد
..
.
.
.
.
مرد آهنی : کاپیتان کاپیتااان. استیووووو
کاپیتان آمریکا:چی میخوای تونی
مرد آهنی:پیداش کردیم