
هالک علیه مایسترو

مرد آهنی: استیو خبر خوب برات دارم
کاپیتان:خبر خوب
مرد آهنی: بروس بیدار شده
کاپیتان:؟؟؟؟؟
مرد آهنی:بیا با چشمان خودت ببین
مرد آهنی کاپیتان داخل اتاقی که هالک در اون بستری بود برد
ولورین هم اونجا حظور داشت
کاپیتان: بروس چطوری پسر نگرانت شده بودیم
بروس بنر:ای سرم هنوز درد میکنه چند وقته بیهوشم
مرد آهنی: تقریباً ۲یا۳ماه
بروس :چی ؟؟
و نگاهی به ولورین انداخت گفت فکر میکردم تو مردی
ولورین:درسته من از دنیا شما نیومدم من مال یه دنیا موازی دیگه ام
مرد آهنی: بروس قشنگ برامون توضیح بده داخل ماه زیر آواره چیکار میکردی
بروس بنر:یه هالک از یه دنیای موازی مثل تو ولورین اینجا اومده بود تا تمام هالک های جهان بکشه اسمش هالک نایت بود و اون من آورد داخل ماه با دستگاهی که از دنیا موازی خودشون آورده بودند
تقریباً داشتم شکستشان میدادم که مایسترو بهم خیانت کرد
کاپیتان: مایسترو ؟؟؟
بروس بنر:اون یه هالک دیگه بود که هالک نایت به ماه آورده بود من و اون با هم همکاری کردیم ولی اون آخرش به من خیانت کرد من بخاطر اون به این حال افتادم و دو ماه بیهوش بودم
ولورین: منظورت از یه دنیا موازی مثل تو چی واضح تر حرف بزن نکنه میخوای بگی منم هدفم مثل اونه
بروس بنر:چرا به خودت میگیری
ولورین پنجه هاشو در آورد گفت تو داری اینطوری حرف میزنی من قبل از اومدن به اینجا یه هالک کشتم
بروس: میخوای یکبار دیگه امتحان کنی
کاپیتان سپرش جولوی سینه ولورین گذاشت گفت بس کنید ما کار های واجب تر داریم تا دعوا شما
هالک: چطوری من پیدا کردید
مرد آهنی:با یکی از اختراعات من تونستم با خونی که قبلاً ازت گرفته بودم مکانت پیدا کردم و خیلی عجیب بود چون اولش داخل یه مکان ۳ تا جا رو نشون میداد
من فکر می کردم شاید دست یا پات قطع شده
بروس: مایسترو که فرار کرد هالک نایت کجا گذاشتین
مرد آهنی:ما همین حالا از وجود دوتا هالک دیگه باخبر شدیم و هیچ اثری ازش داخل ماه نبود
هالک باید مایسترو پیدا کنم تا جواب خیانتش رو بهش بگم
کاپیتان:نه همین حالا هم فقط ۴۰درصد شانس زنده بودن داشتی دیگه نمیزارم به عنوان یه رهبر اتفاقی برایت بیفتد
هالک : اما من ..
کاپیتان :این یه دستوره
و از اونجا رفتند بروس تنها گذاشتن تا کمی استراحت کنه
فردا آن روز
کاپیتان: داری چیکار میکنی
مرد آهنی :اون دستگاهی که تونستیم باهاش هالک پیدا کنیم وصل کردم به این دستگاه
کاپیتان حالا به چه دردی میخوره
مرده آهنی این دستگاه مثل پورتال میمونه با زدن یه کلیک جا به جان میکنه و حالا که وصل کردم این دوتا دستگاه به هم با گذاشتن دی آن ای یه نفر ما رو میبره پیش اون
کاپیتان: دستگاه جالبی تونی حتماً به درد میخوره
حالا بیا بریم کمی استراحت کنیم
هالک از پشت در داشت گوش میداد و همه چیز را شنید
و پیش خودش گفت وقتی تونی دی ان ای من داخل دستگاه گذاشت یه مکان نشون داد پس میتونم برم پیش مایسترو
هالک سریع پیش دستگاه رفت و کمی از خون خودش داخل دستگاه گذاشت دوتا مکان نشون داد
بروس:خو این که مکان خودم و بجز این فقط یک مکان دیگه نشون داده هالک نایت حتماً مرده پس این مکان مایسترو هست خوب بزن بریم
کاپیتان:داری چیکار میکنی
بروس: بروس من مجبورم نمیتونم اگه این کار نکنم اون ممکنه به افراد بیگناه آسیب بزنه
کاپیتان : ما یه تیم هستیم با هم شکستش میدیم
بروس :نمیتونم برای شما هم دردسترس درست کنم
که ولورین پرید روی بروس
بروس عصبانی شد و به هالک تبدیل شد ولورین پرت کرد قد دیوار
کاپیتان:بس کن
که مرد آهنی اومد گفت نمیدونی بدون اجازه نباید رفت تو آزمایشگاه بقیه
هالک فریاد بلندی زد به سمت دستگاه رفت کاپیتان به روی سرش پرید و ولورین یکی از پاهاش را گرفت و مرد آهنی پای دیگرش اما نمیتوانستند جلوی حرکتش را بگیرند
کاپیتان : هالک این کار نکن
هالک گوش نداد با تمام سرعت با سمت دستگاه دوید جوری که کاپیتان از روی کمرش افتاد زمین
و مرد آهنی به یکی از اختراعاتش خورد و فقط ولورین اون هم چون پنجه هایش توی پای هالک بود نیفتاد هالک دستش را گرفت تا دکمه بزنه اما یک ثانیه مکس کرد
کاپیتان:هالک ما یه تیم هستیم بهمون اعتماد کن
هالک تبدیل به بروس شد ولورین فکر کرد بیهوش شده و اون رو ول کرد ولی بروس فریاد زد نمیتونم برای شما دردسر درست کنم ببخشید و دکمه زد
کاپیتان:نهههههههههه
.
.
.
.
مایسترو:پس بلاخره اومدی
مایسترو پیش اهرم مصر بود
بروس گفت وقتش تاوان کارت بدی و تبدیل به هالک شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب بچه ها این اولین پستی هست که توی دوتا پارت تموم میشه درسته گفتم انتقام جویان ۵قراره بزارم ولی بعضی جاها هنوز داستان کامل نکرده بودم شاید بعد پارت دو همون پارت آخر همین پست بزارمش ممنون که خواندید خدا نگهدار
و البته از کسی که زیر این پست کامنت بذاره یه داستان از برچسب داستان هایی با نام شما با اسم اون میزارم فقط اینکه کامنت بزارید نمیشه باید داخل کامنت بگید که با اسم شما بزارم
و یک موضوع مهم
من برای پست بعد شرط دارم اون هم اینه پنج تا کامنت و ۱۰لایک برای همین پست
من اصلاً دلم نمیخواست شرط بزارم
ولی آنقدر شما حمایت نکردین که من مجبور شدم
دیگه حرفی ندارم خداحافظ